رابعه اسکویی_بازیگر من قهر کردم بدون آنکه بدانند ،تنهای تنها رفتم کوله پشتی ام را بستم آنقدر محکم، به اندازه ی تصمیمی که گرفته بودم و من در حالی که با همه قهر بودم ،غربت مرا در آغوش گرفت سختی،تنهایی، افسردگی.... خوش آمدی زمان میگذشت اما نه برای من جایی که فهمیدم مقصد اشتباه بود من مال غربت نبودم همه چیز خوب بود جز حال من چرا دنیا نمیچرخید ؟؟؟؟ یا میچرخید ولی نه به کام من شاید دنیا هم مرا فراموش کرده بود ساعتها روی صندلی خیره به دیواری که به سمت من در حرکت بود هر روز نزدیکتر زمانش فرا رسیده بود دیگر جایی برای تنفس باقی نمانده و باز بستن کوله پشتی ام این بار به سمت خانه ولی سرشار از ترس شماتت،قضاوت .... افکاری که خردم میکرد و باز هم تصمیم و باز هم بدون آنکه بدانند تنها من ...آمدم
Name | Type | Role | |
---|---|---|---|
Rabe'e Oskooyi | Guest Star | مهمان |