خاتون و پدرش معتقدند تنها خروج از تهران می تواند راه چاره باشد. رضا اما برای نجات دوستانش حاضر به ترک شهر نمی شود. این درحالی است که شیرزاد با اخراج از ارتش دست وپنجه نرم می کند و یک روز زمان می گیرد تا آنها را دستگیر و تحویل دهد…
Khatoon and her father believe that leaving Tehran could be the only solution. Reza, however, refuses to leave the city to save his friends. Meanwhile, Shirzad is struggling with expulsion from the army and it takes a day to arrest and hand them over…