محبوبه دخترک اعیان و رامناپذیر با شور نوجوانی و عطش تجربهکردن، مرزهای طبقاتی و خانوادگی را درنوردیده و به عشقی از طبقه پایین دل میبندد. حضور او سرآغاز رهاییها و فجایعی است که عاطفه را در مقابل جامعه و سنت قرار میدهد. او هم قربانی عشق است و هم هشداری درباره پیامدهای نافرمانی اجتماعی؛ سمبل تضاد میان «آزادی فردی» و «هزینههای آن».