شیوا (هانیه توسلی) در غیاب همسر معلمش، بهزاد (رضا عطاران)، که به دلیل یک نزاع باعث قتل شدهاست، به تنهایی کار میکند و از تنها پسرشان، امیرعلی (محمدرضا شیرخانلو) که کلاس اول و پسری شاد و بازیگوش است، مراقبت میکند. امیر علی در ابتدا فکر میکند که پدرش مردهاست، اما او در زندان و منتظر تصمیم نهایی دادگاه است. شیوا پیاپی از برادر زن مقتول (سعید چنگیزیان) میخواهد تا با خانواده مقتول صحبت کند و رضایت تنها ولی دم باقی مانده را که خواهر دوقلوی (نگار عابدی) مقتول است، بگیرد. از طرفی امیرعلی کمکم در مدرسه و جمع دوستان غیاب پدر خود را احساس میکند. آقای ایزدی (شاهرخ فروتنیان) و همسرش (افسانه چهرهآزاد) که به عنوان فعال اجتماعی در کنار این خانواده هستند، پیشنهاد میدهند که امیرعلی پدرش را ملاقات کند. بالاخره، امیر علی پدرش را برای اولین بار ملاقات میکند. در ابتدا رابطه بین پدر و پسر خوب نیست و امیرعلی دچار مشکلات روحی و فکری میشود. اما به مرور زمان، رابطهٔ بین پدر و پسر صمیمانهتر و دوستانهتر میشود. به دلیل رفتار خوب در زندان، بهزاد موفق میشود مرخصی بگیرد و نزد خانوادهاش برود. در این مدت وضعیت روحی و عاطفی امیرعلی بهتر میشود. یکبار که شیوا و آقای ایزدی برای جلب رضایت خانواده مقتول، برای بار چندم به خانه آنها میروند، امیرعلی که همراه آنها آمدهاست، رو به مادر مقتول، که به خاطر مرگ پسرش مدتهاست ساکت است و حرفی نمیزند، از کار پدرش عذرخواهی میکند و درخواست میکند که رضایت بدهند تا پدرش آزاد شود. در سکانس پایانی فیلم، مادر مقتول نشان داده میشود؛ در حالی که پس از صحبتهای امیرعلی آرام آرام اشکهایش جاری میشود.
No lists.
No lists.
No lists.
Please log in to view notes.