عنایتالله که فردی ثروتمند و در عین حال پول دوست و خسیس است برای رسیدگی به پرونده یکی از همکارانش بنام فرزین به دادگاه میرود. او در جریان مشاجره با فرزین و پرتاب شدن کیفش بر روی مجسمه ساختمان، به بالای آن رفته بود ناگهان سقوط میکند و پس از جدا شدن روح از بدنش با پری آشنا میشود. پری وی را در جریان مرگ موقتش و نداشتن وقت کافی برای جبران گذشته قرار میدهد. عنایتالله با دیدن نگرانی فرزین در قبال حادثه به وجود آمده و مشاهده دعوای بازماندگان بر سر میراثش تصمیم به جبران گذشته میگیرد.
No artwork of this type.
No artwork of this type.
No artwork of this type.
No artwork of this type.
No artwork of this type.
No artwork of this type.
No lists.
No lists.
No lists.
Please log in to view notes.