جوانی به نام سهیل با تکیه به ثروت پدرش، فقط به خوشگذرانی مشغول است. او شبی در بازگشت از یک مهمانی تصادف میکند و مجروح میشود. مقصر از صحنه میگریزد و دختری به نام سمیه او را به بیمارستان میرساند. سهیل چشم که باز میکند و سمیه را میبیند، به او دل میبازد و با معرفیکردنش به عنوان مقصر تصادف باعث میشود پلیس او را نگه دارد تا بیشتر با سمیه آشنا شود.
No lists.
No lists.
No lists.
Please log in to view notes.