هوشنگ فرنوش مدیر یک آژانس مسافربری قصد دارد با فرستادن ریما به خارج از کشور با منشی اش سودابه زندگی تازهای آغاز کند. ریما که مهندس کامپیوتر است برادری به نام رهی دارد که همه وقتش را با دوستش کیان پای کامپیوتر میگذارند. هوشنگ از ریما میخواهد که بین سفر به خارج و یک ازدواج تحمیلی، یکی را انتخاب کند. .
No lists.
No lists.
No lists.
Please log in to view notes.